شعر روضه حضرت زهرا(سلام الله علیها)
قرار بود که عمری قرار هم باشیم
که بی قرار هم و غمگسار هم باشیم
اگر زمین و زمان هم به هم بریزد باز
من و تو تا به ابد در مدار هم باشیم
اگر تمام جهان دشمنی کند با ما
من و تو یار هم و جان نثار هم باشیم
کنون بیا که بگرییم بر غریبی هم
غریبه نیست ، بیا سوگوار هم باشیم
نگفتی ام ز چه خون گریه میکند دیوار
مگر قرار نشد راز دار هم باشیم
نگفتی ام ز چه رو ، رو گرفته ای از من
مگر چه شد که چنین شرمسار هم باشیم
به دست خستهی تو دست بسته ام نرسید
نشد که مثل همیشه کنار هم باشیم
شکسته است دلم ، مثل پهلویت آری
شکسته ایم که آیینه دار هم باشیم
*
*
*
*
*
شعر سینه زنی زمینه
علمدار من،یار من،یاور من تولای تو دین من باور من
گل یاس من،جان من،دلبر من مکن ترکم ای یار و همسنگر من
مرو فاطمه فاطمه فاطمه جان...
دعای لبم ذکر ام الیجیب است غم خفته در جان من بی طبیب است
دل خسته ام بهر تو بی شکیب است علی بعد تو بی کس است و غریب است
مرو فاطمه فاطمه فاطمه جان...
علی را تویی یار دلداده زهرا صفا بخش این خانه ی ساده زهرا
شدم بر فراق تو آماده زهرا چرا لرزه بر دستت افتاده زهرا
مرو فاطمه فاطمه فاطمه جان...
هیچ نظری هنوز ثبت نشده است