گفت:میشه ساعت4صبح بیدارم کنی،داروهام رو بخورم؟
بیدارش کردم،باتشکررفت بیرون سنگر
نیمساعت گذشت،نگران شدم
رفتم دنبالش
دیدم قبر کنده باگریه مشغول نمازشبه
_:نصفه جون شدم،چرا به دروغ گفتی مریضی،دارو میخوای بخوری؟
_:خداشاهده مریضم
16سالمه اما چشمم مریضه چون امام زمانمو ندیدم
دلم مریضه چون باخدا ارتباط خوبی ندارم
گوشم مریضه...
بحث زندگی برتر3
در
محبین فرزندان فاطمه
بلافاصله بعدنمازعشا
مکان همیشگی
روزی که ارزش ثانیه ثانیه این روزها را میفهمی...