دیر کرده بود!
هیچ وقت برای نماز جماعت دیر نمی آمد..
نگرانش شدند و رفتند دنبالش..
دیدند بچه ای را سوار کولش کرده و برایش نقش شتر را بازی میکند!
گفتند: ازشما بعید است! نماز دیر شد..
رو به بچه کرد و گفت:شترت را با چند گردو عوض میکنی؟
بچه چیزی گفت..
گفت: بروید گردو بیاورید و مرا بخرید..
کودک خندید، پیامبر هم.
*میلادش مبارکباد*
پیامبر الگوی ما در رفتار با کودکان است....