والفجر8مجروح شد
حافظه اش ازدست رفت،حتی اسم خودش!
پرستارا یکی یکی اسم می گفتند،تاعکس العملی نشون بده.
ابوالفضل که گفتندشروع کرد سینه زدن!
خیال کردن اسمش ابوالفضله!
رفته بودم بیمارستان، تادیدم شناختمش.
عباس مجازی بود.
بهشون گفتم:این مجروح اسمش عباسه،نه ابوالفضل!
..
میون دار هیئت بود
توی سینه زنی اونقدر ابوالفضل می گفت که ازحال می رفت.
همه چیز یادش رفته بود
الا سینه زدن باشنیدن اسم ابوالفضل..
علمدار حسین نامش روی دل عشاق حک میشود!
و این عشق جاودانه است...!